به گزارش نماینده ، احمد خرم عضو ارشد شورای مشاوران خاتمی و وزیر اسبق راه در دولت دومخرداد میگوید: وظیفه دولت است که شرایط شکل گیری احزاب فراگیر را فراهم کند که البته این شرایط زمان زیادی را از آن خود می کند، اما کمترین حمایت از اصلاح طلبان و تشکل های آنها انجام شده است. رفتار وزارت کشور در قبال فعالیت های حزبی اصلاح طلبان با ترس و لرز همراه بوده است. بخشی از آن مربوط به تجربه تلخ گذشته است.
وی این سخنان را در گفتوگو با سایت ندای ایرانیان کرده است.
متن گفتگو با احمد خرم بدین شرح است:
مجلس به وزیر پیشنهادی روحانی، دکتر فرهادی رای داد. رابطه دولت و مجلس به عقیده شما در چه شرایطی قرار دارد؟
خیر، آنچه ناظران بی طرف سیاسی در خصوص، رابطه دولت و مجلس بیان کرده اند چیزی نبود که در جلسه علنی مجلس مشاهده کردیم. برخی از نمایندگان مجلس هنوز با دولت یازدهم سر عناد دارند. نكته مهمي كه ميشود در خصوص رابطه دولت یازدهم و مجلس ذکر كرد اين می باشد كه برخی از نمايندگان مجلس نهم هنوز باور نكرده اند كه هر نمايندهاي كه بر كرسيهاي مجلس نشست نماينده اكثريت مردم محسوب ميشود نماینده کل جامعه است. همگان مجلس را يك نهاد ملي محسوب مي دانند بنابراين بايد به آنان يادآور شویم كه تصميمگيري در مجلس نباید؛ بر اساس ديدگاههاي جناحي و شخصي صورت نميگيرد. به هر حال امروز این اصل در باور بسیاری از نمایندگان جا نيفتاده است. به طور مثال برخورد با مسئله وزارت علوم کاملا جناحی و سیاسی بود. طبیعتا نباید از موضع مجلس نباید برخورد شخصی و جناحی با مسائل ملي ميشود. اين رويكرد قطعا به پايههاي دموكراسي لطمه ميزند. نكته بعدي که در خصوص رابطه دولت و مجلس بايد ذكر شود در این راستاست که اكنون یک سال و چند ماه از انتخابات خرداد ۹۲ گذشته است اما بخش زيادي از نمايندگان هنوز باور نكردهاند مردم به رويكردها و سياستهاي قبلي نه گفته اند و تغييري جدی در ذائقه مردم ایجاد شده است، چنانکه رئیس جمهور دیروز در صحن علنی و در دفاع از دکتر فرهادی بدین مسئله اذعان داشت. سوم اينكه به نظرميرسد جناح اكثريت مجلس قبل از اينكه دو سال از عملکرد دولت بگذرد و بعد عملكرد دولت را به قضاوت بنشينند از همان ابتدا به قضاوت نشستند. آنها تصميم گرفتند به شكلي گام بردارند كه اين دولت يك دوره بيشتر فعاليت نكند. يعني بخشي از مجلس درصدد است كه دولت روحاني را يك دوره بيشتر حفظ نكند علت شادی برخی از نمایندگان از عدم امضای توافق هسته ای هم همین بود. چون اگر غير از اين بود و روال منطقي عملكرد دولت بخواهد دنبال شود نبايد در عرض چهار يا پنج ماه تعداد زيادي از وزراي دولت روحانی تحت پروژهاي به نام سوال از وزرا به مجلس فراخوانده شوند. همگان آگاهند كه اين حق مجلس است كه از دولت سوال كند اما دولتهاي نهم و دهم كه دولت اصولگرا بود تكيهگاههاي مختلف كشور از جمله اقتصاد، صنعت، توليد و ...را به مرز مشکلات جدی رساند. نه تنها به این مرز رساند بلكه بحران آفرید و بر شدت مشکلات سياسي، اقتصادي و اجتماعي افزود به نحوی که امروز ۸ سال كار دولتهای نهم و دهم و ۸۰۰ ميليارد دلار درآمد نفتي ديده نميشود گویی که در اين چند ساله اصلا مشکلی وجود نداشته است. همين نمایندگان كه امروز دولت پاسخگو ميخواهند در هشت سال گذشته آنچنان که باید و شاید حساسيتي بر کار نظارتی خود به طور ملموس نشان ندادهاند. به تعبيری عدهای از فعالان سياسي آنطور كه مردم انتظار داشتند مجلس در بزنگاه از ابزار نظارتی خود در مورد عملکرد دولتهای نهم و دهم استفاده نکرد و گاهی اتفاقی هم که رخ میداد با ملاحظهكاري به استقبال آن میرفتند. ميتوانم اين رفتار را با چند مثال ساده خدمت شما عرض كنم؛ يك موجي در مجلس در مخالفت با اقدامات نادرست دولت آغاز ميشد و بخشي از نمايندگان كه با دولت رابطه داشتند تحت عنوان ريشسفيدي آن را جمع میکردند. چون دولت از خودشان محسوب ميشد و تعبير برخي از اصولگرايان دولت و مجلس يكدست بود و به سرعت آن مشکل به هر نحوی حل شده و از خطاهاي دولت به دلايل جناحي چشم پوشي ميشدميخواهم روند پيدايش فساد در دولت گذشته با چند مثال براي شما توضيح بدهم. ببينيد شما در سفرهاي استاني ميبينيد كه كمتر از ۳۰ درصد قولهاي دولت قبل عملي ميشد در حالي كه درآمد سالانه ارزي دولت به بيش از ۴ برابر در آمدهاي ارزي دولتهاي هفتم و هشتم ميرسيد. نمونه روشناش کلنگهاي است كه تحت عنوان احداث پتروشيميها در استانها زده ميشد. کلنگ ساخت حدود۳۰پتروشيمي در شهرستانهاي مختلف زده شد. امروز شما از نمایندگان مجلس بپرسيد چه تعداد از پتروشيمي افتتاح یا در آستانه بهره برداري است. به هر حال تقابل دولت و مجلس با اکثریت اصول گرا همچنان ادامه دارد. به هر حال آنچه دولت در شرایط فعلی لازم دارد؛ حمایت مجلس است و این حاصل نمی شود جز با مجلسی که اکثریت آن همسو باشد.
دولت چگونه می تواند؛ در انتخابات آینده مجلسی همسو فراهم کند؟
باید نیروهای همسو را فعال کند. اصلاح طلبان، اصول گرایان معتدل و متخصص. احزاب و جریان های معتدل باید فعال تر از گذشته شود. به هر حال بدون حضور حامیان گفتمان دولت یازدهم، یعنی اصلاح طلبان و اصول گرایان معتدل، امکان موفقیت برای این دولت نیست. البته باید دولت یازدهم، اصلاح طلبان را قوی تر از گذشته و توانمند تر از گذشته کند. من معتقدم این دولت تا به حال برای فعالین سیاسی اصلاح طلب و احزاب اصلاح طلب کاری انجام نداده است. وقتی تعداد مجوز فعالیت احزاب و تشکل های اصول گرا بیشتر از اصلاح طلبان است و احزاب اصلاح طلب تقریبا در مرحله صفر قرار دارند، دولت یازدهم بی پشتوانه خواهد ماند. اکثر فعالین حزبی اصلاح طلب از عملکرد دولت نارضایتی دارند و این نارضایتی در شهرستان ها بیشتراست. دولت یازدهم اگر می خواهد قدرت اجرایی را به مانند سال ۸۴ به امثال احمدی نژاد واگذار نکند، قطعا باید اصلاح طلبان راضی نگه دارد، نه فعالین حزبی و نه فعالین شهرستانی از عملکرد دولت رضایت ندارند.
به طور خاص دولت چه کاری را باید انجام می داده که تا کنون انجام نداده است؟
البته باید بگوییم آرامش سیاسی را به کشور باز گرداند اما این دولت برای تداوم حیات اش نیازمند گام های بلند تری است. در یک کلام بگویم وظیفه دولت ها تنها پخش مواد غذایی یا کار عمرانی نیست، دولت وظیفه اش کمک به احزاب وشکل گیری جامعه مدنی پویا است. اگر دولت نتواند حامیان اصلی اش را راضی نگه دارد قطعا بازی سیاسی را به حریف واگذار کرده است. دلتمردان تنها یک سال فرصت دارند، تا فضای سالم را برای فعالیت اصلاح طلبان فراهم کنند. این حداقل کاری است که دولت در یک سال گذشته باید انجام دهد.
شاید از سوی اصول گرایان افراطی تحت فشار باشد. تمام قدرت در اختیار دولت نیست؟
مسلم است هر دولتی که روی کار می آید تحت فشار رقبا است. آیا باید تحت فشار صحنه را به رقبا واگذار کند. قطعا خیر. محصول عملکرد وزارت کشور دولت روحانی در نهایت باخت این دولت را درانتخابات مجلس رقم خواهد زد. چه تعداد تشکل اصلاح طلب اجازه فعالیت پیدا کردند؟ چه تعداد سخنرانی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان تحت فشار تندروها لغو شده است؟ چه تعداد فعال سیاسی اصلاح طلب در شهرستان ها از عملکرد دولت و فضای ایجاد شده برای آنها راضی هستند؟ پاسخ مشخص است معدودی از افراد چنین ویژگی دارند. اینها مثال هایی است که دولتمردان باید بدان توجه کنند.
اصلاح طلبان در شرایط فعلی چه کاری را انجام دهند به هر حال ما احزاب اصلاح طلب مشخص و فراگیری نداریم؟
وظیفه دولت است که شرایط شکل گیری احزاب فراگیر را فراهم کند که البته این شرایط زمان زیادی را از آن خود می کند، اما کمترین حمایت از اصلاح طلبان و تشکل های آنها انجام شده است. رفتار وزارت کشور در قبال فعالیت های حزبی اصلاح طلبان با ترس و لرز همراه بوده است. بخشی از آن مربوط به تجربه تلخ گذشته است.
تجربه تلخ گذشته که اشاره کردید به چه معنا است؟
تجربه تلخ گذشته، اشتباه برخی از اصلاح طلبان در مورد جامعه ایرانی بود. برخی از اصلاح طلبان خیلی آکادمیک تصور می کردند، دیگر پوپولیسم و فریب دادن مردم اتفاق نمی افتد، که البته این تصور خامی بود. دقیقا سال ۸۴ و حتی قبل تر از آن اصلاح طلبان سنگر به سنگر به خودشان باختند. جامعه امروز ایران را درک نکردند وقتی می گویم جامعه امروز و توده مردم منظورم این است که اصلاح طلبان هنوز هم ممکن است بازی را به احمدی نژاد ها و طیف فکری او واگذار کنند. این ادعا یک واقع بینی مطلق است. روشنفکرمآبی به شیوه سال های ابتدایی شکل گیری جنبش اصلاحات، ارائه تز های غیر واقع بینانه و دوری از جامعه ایرانی و از همه مهمتر تحریک قشر سنتی با طرح ادعاهای عبور خاتمی، برهم ریختن ساختار نظام و غیره. چشم و دل کارگزاران دولت یازدهم را ترسانده است ابتدا باید اصلاح طلبان نسبت خود را با حکمیت روشن کنند به معنای دیگر اعتماد سازی کنند. اقدام دوم، پرهیز از تندروی و اقدامات شعار گونه است. حال ما نیازمند اصلاح طلبان واقع بین، عمل گرا و آشنا و پایبند به اصول دموکراسی هستیم. بدین ترتیب می توان امیدوار بود کارگزان دولت به طیف پر مخاطب جامعه اعتماد کنند. از سوی دیگر لازم است اصلاح طلبان و اعتدال گرایان با هم معتدل باشند. من با مرز بندی میان اصلاح طلب و اصول گرا بدین شکل که هست مخالفم، این مرزها هم پوشانی دارد لازم است اصلاح طلبان روی مرزهای مشترک خود با اصول گرایان بیشتر کار کنند. اصول گرایان معتدل را جذب و بخش تندرو و افراطی اصول گرایان را دفع کنند حتی در میان جبهه اصلاحات هم تندروها باید دفع شوند. فکر می کنم در این صورت اعتماد ساز متقابل صورت گرفته و اصلاح طلبان می توانند فعالیت کنند و در مقابل اقلیت تندروی مجلس در دفاع از دولت همسو قد علم کنند. البته دولت اگر می خواهد عقبه داشته باشد باید به حامیان سال ۹۲ خود توجه کند توجه فقط به معنای این نیست که شعار دهد وحرف های زیبا بزند، زمینه فعالیت سیاسی و قانونی اصلاح طلبان را فراهم کند، گفتمان دولت یازدهم را اصلاح طلبان می توانند نهادیه کنند؛ مجلس دهم تنها با کمک اصلاح طلبان می تواند همسو با دولت باشد پس باید طبقه اجتماعی اصلاح طلبان را تقویت کند.
برخي از فعالين سياسي معتقدند كه هدف بخش تندرو مجلس مشغول كردن دولت به كارهاي غير ضرور یا به نوعي وادار به عقبنشيني كردن دولت از شعارهايش است؟
من بر این باورم در شرایط کنونی هرگونه حرکتی كه دولت را وادار به عقبنشيني از اصول اساسی و وعدههای بهحقی که به مردم داده موجب شود که دولت دست به عصا حركت کند، این کمک به منافع ملی نیست. ظاهرا هدف تندروها هم همين است که دولت را وادار به عقبنشینی کنند. اگر وزير هم استيضاح شود يا كارت زرد بگيرد چون براساس وظیفه اصلی نظارتی نیست، تنها میتواند يك هدف داشته باشد و آن سنگاندازی مقابل راه دولت است. از طرفی دیگر دولتي كه نتواند شعارها و وعدههايش را عملي كند بيترديد به شدت ضربه خواهد خورد. اين رويكرد در شرايط بحراني كشور عدم توجه به منافع ملي محسوب ميشود. بيترديد بخشي از مجلس منافع جناحي را دنبال ميكند اگر كسي كوچكترين علاقهاي به كشور داشته باشد قطعا در شرايط فعلي از دولت حمايت خواهد كرد. اين كه ميگويند با اعتراض به سوالهاي متعدد كه از دولت صورت ميگيرد به مجلس توهين صورت ميگيرد حرف درستي محسوب نميشود. من فكر ميكنم يكي از مسائلي كه باعث شده است كه برخي از نمايندگان درصحنه مخالفت با دولت حضور پيدا كنند اتفاقا بايد بگويم دليلاش موفقيت دولت در ايجاد فضاي مثبت بين المللي است. ايجاد نظم و انضباط مالي و تاكيد بر اين انضباط موجب شده است برخي از نيروها و باندهايي كه ازموقعيت بينظمي دولت گذشته سود ميبردند اكنون از به وجود آمدن وضع فوق ناراضي و ناخشنودند. بنابراين واكنش منفي از خود نشان ميدهند.
معتقديد كه هدف طيف تندرو فقط متوقف كردن دولت است؟
خير من فكر ميكنم كه آنها براي مجلس بعدي اسبشان را زين كردهاند. حضور اصولگرايان در مجلس دهم مستلزم ناكار آمد جلوه دادن دولت يازدهم است. ببينيد هر دولتي كه روي كار آمده است مجلس بعدي هماهنگ با دولت آينده روي كار آمده؛ اكنون آنها ميخواهند كه مجلس بعدي همراه دولت و از جناح دولت نباشدبنابراين تمام تلاش اصولگرايان در مجلس فعلي ناكارآمد جلوه دادن دولت است. اين يك بخش از مساله است. اما ما بحث اين را نداريم كه دولت يازدهم ۱۰۰ درصد دارد درست عمل ميكند. بيترديد انتقادات فراواني به دولتمردان و اقداماتشان وارد است. من به عنوان يك آدم اجرايي بارها از عملكرد اجرايي دولت انتقاد كرده ام. به آنها گفته ام كه در شرايط بحراني دست به عصا حركت نكنيد اگر در اين شرايط دست به عصا حركت كنيد بيترديد اولين بازنده ميدان سياست شمائيد. يك دولتمرد بايد قاطع تصميم بگيرد و قاطع تصميماتاش را اجرا كند.
شما ميگوييد دولت قاطعانه تصميم نميگيرد ودر عين حال تصميماتش را قاطعانه اجرا نميكند. منطق اين انتقاد شما چیست؟
من معتقدم دولت تصميمات اش را باید قاطعتر و سريعتر بگيرد و اگر اين مساله غفلت كند آسيب ميبيند. اكنون دولت قاطعانه تصميم نميگيرد و قاطعانه تصميماتش را به اجرا نميگذارد. به دلیل ترس دولت است. شايد دو سال آينده براي تصميم گيري دولتمردان خيلي ديرباشد. به هر حال اگر فكر ميكنند نميتوانندپاسخگوي الزامات دولتمردي باشند نبايد مسئوليت قبول ميكردند. اين وضعيت دولت را محدود و ناتوان ميكند. معتقدم با اين ديد دولت قادر نيست كه ادامه دهد.
نظر شما